مباد اون روز...
درسته نوشتم عشقم...بی مهابا...
کسی چ میداند شاید روزی همین نوشته ها وهمین عشق نجاتم داد......من عاشقانه دوستت دارم رهبرم
فقط عشقه که میتونه جون دادن براش لذت بخش باشه...
و من امروز از همین جا اعلام میکنم برای لحظه ای...دمی...حضور بیشترتان حاضرم نباشم...
امروز نمیدونم چند نفر سخنرانی کامل حضرت آقا رو شنیدن یا دیدن؟؟؟
نمیدونم چند نفر دقت کردن ک آقا گفتن ک اون موقع نیستن...و ما خواهیم دید...
من الان نیومدم توضیح بدم ک آقا تو چ جمله ای این رو گفتن...میخوام بگم...
نذر میکنم جانم را که نباشد اگر نباشی..نذر میکنم جانم را که اگر عمر بنده ی حقیر و رو سیاه و گناهکار
به قدر دمی بر عمر باعزت و مبارکتان بیفزاید..خداوند از من بگیرد آن را و نثار بهترینم شود...
بهترینی که هنوز آرزوی دست بوسی اش مستم میکند...
میدانم برایت نه میثم تمار شدم نه عمار...برایت هیچ نبودم و هیچ نکردم..اما دیگر نگو که نخواهی بود...و ما خواهیم دید و خواهیم بود..
باش تا ظهور......اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.......
..باش تا انتقام سیلی مادر بگیریم......باش رهبرم...
راستی میلاد حضرت مادرتان مبارک...
اللهم احفظ و سلِّم قائدنا...
این عکسها هم دنیایی دارن.....کلی حرف نگفته.......
مامانای مهربون.......روزتون مبارک.......
- ۹۴/۰۱/۲۰