یه تنها زیر آسمون خدا

همه چی و هیچی

یه تنها زیر آسمون خدا

همه چی و هیچی

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شروعی دوباره......

یه تنها زیر آسمون خدا - شروعی دوباره......یه تنها زیر آسمون خدا - شروعی دوباره......

شروعی دوباره......

سلامی مجدد،

دوباره سلامی از جنس نام خدا که در کنارش آرزویی برای سلامتی همگان را همراه دارد...

نون و القلم ما یسطرون....

افسران - سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی : خون دادن برای امام خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است

افسران - طرح پوستر سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی

آدرس تصاویر:http://ojeparvaz.blog.ir/

اگرچه مدتی قبل تعطیلی اینجا رسما اعلام شده بود...اما امروز دوباره به یمن نام سید شهیدان اهل قلم و به نفس گرم مقتدایم ،رهبرم،عزیز جانم ، عشقم، که عرصه ی فرهنگی را بخشی از نام سال نهادند و چه مهم است این عرصه، قدم به دنیای مجازی ای گذاشتم که خواستم ترکش کنم اما نشد، تعطیلش کردم وبلاگی دیگر ساختم ،نتوانستم و تاب نیاوردم و انگار که قلمم تنها اینجا توان نوشتن داشت و غیر از اینجا خشکیده بود و آن وب هم بیکار و...فقط ساخته شده بود...

نمیگویم قلمی توانمند دارم..ابدا....که چه دوستانی را یافته ام که قلمشان معجزه میکند انگار و گاه، واژه هایشان را داروی شفابخشی است بر زخم های دل و ...

اما من قلمم را با همه ی کاستی هایش،خطاهایش دوست دارم..فلذا آغاز میکنم دوباره ی وب نگاشت هایی را که حاصل احساسات گاه و بی گاه درونی است و رویدادهایی گاهی مهم.....زمانی قلمم از جنس مداد و خودکار و.... بود که این روزها انگار دیگر جوابگویم نیستند و جنسش همین صفحه کلیدی ست که واژه هایم را حرف به حرف می نگارند و...

امروز سالروز پرواز سید مرتضی آوینی ست که نامش،صدایش، آرامشی دارد که بیانش را آنان که درکش کرده اند می توانند به زبان آورند..

سالروز انرژی هسته ای است..انرژی ای که حق مسلم ماست و البته این روزها بنا به تدبیر مسئولینمان ،امیدِ داشتنِ چنین میراثی انگار دارد به ناامیدی تبدیل میشود به سادگی ِ فراموش کردن خون شهدای هسته ای و دانشمندانی که شبانه روزشان از همه ی دنیایشان گذشتند و...حاصل آن غنایی بود دارایغنا....

نه اهل ایهامم نه کنایه  ولیکن نمیخواستم از درصد بنویسم که این روزها اعتبار دولتمردانمان به زیر درصدها  دربازه ی صفر و مثبت رسیده ...و میتوان در بازه های منفی سراغ درصدشان را گرفت...

و انگار این چند درصد هسته ای بودن راتنها برای خالی نبودن عریضه ی تقویمهایمان از نام گذاری این روزها،فعلا،نگه داشته اند...

از پیامکهای تبریک عید ی که چه مبالغ هنگفتی را از بیت المال چه آسان دادند و......نمیدانم رئیسجمهوری(؟) که آزادی اش تنها برای خودشان در دسترسی به بیت المال و هدر دادن خون ها و تلاش ها و میراثها  وهنرهایی که دیگر بین ارزشی بودن و نبودنشان(آوینی بودن و نبودن) فرقی نیست ... تعریف شده است و برای سایرین افراطی..... اصلا حواسش بود آن شب عیدی چند نفر گرسنه خوابیدند و چند نفر بخاطر نداشتن پرداخت پول بیمارستان و بستری نشدن و.....جان دادند و...و چند پدر شرمنده ی خانواده اش شد و.........

از سبد توزیع ذلت که کسی نبود بگوید آقای...اگر حقیقتا به فکر این مردمید چرا نمیگذارید خودشان برای حقشان، یارانه شان، تصمیم بگیرند؟؟؟؟؟؟؟شاید یکی بخواهد از نان شبش بگذرد تا فرزند سرطانی اش را درمان کند و شاید ... و هزار شاید دیگر.....

از یارانه ای که تقاضا میکنید که مردم دریافت نکنند و من معتقدم که باید این ناچیز مبلغ را گرفت، حتی اگر شده به مسکینی، بیماری، محتاجی ، و یا موسسات خیریه ای بخشید...

اصلا میدانی چیست..این روزها نفس هایمان تنگ است و به ستوه آمده ایم .......اصلا نمیتوانم حتی به یکی از کارهایتان دل خوش کنم..مانده ام که رهبرم چه خونی دلی میخورد و من هیچ از دستم بر نمی آید..انگار..

هنوز هم نمیدانم چه پیش خواهد آمد..اما فعلا همانگونه که با نام او آغاز کردم(سلام) با نامش به پایان میبرم که نامش "حق" است..یا حق.....



  • مهم نیست