یه تنها زیر آسمون خدا

همه چی و هیچی

یه تنها زیر آسمون خدا

همه چی و هیچی

  • ۰
  • ۰

امتحان...

یه تنها زیر آسمون خدا - امتحان...یه تنها زیر آسمون خدا - امتحان...

امتحان...

 

قبل از هرچیزسلام،که هم نام خداست و هم حامل آرزوی سلامتی ست.حالاآماده ای که با هم شروع کنیم به خوندن؟پس بسم الله...

 

 

 

امروز دیگه امتحاناتم تموم شد.اما همچنان تو امتحانات زندگی دست و پا میزنم.همیشه تو امتحانای الکی نمره ی بد میگیرم و تو امتحانات مشتی نمره ی خوبتر از بقیه.گاهی زیاد دونستن باعث میشه آدم فکرش به راه های گمراه و انحرافی کشیده بشه.و به سادگی به سادگیه نوشتن تصورات گمراه کننده زمانت میپره واسه اینکه دونسته های درستتو بنویسی ویاغلطاتو اصلاح کنی.همیشه میگم کاشکی اینهمه ای کاش نبود اما ازطرفی وقتی فکرشو میکنم میبینم اگه آدم کاشکی نداشت که دیگه انگیزه نداشت،بعبارتی میشه گفت که این چالش کردنه که به وجود آدما معنی میده.اما مهم اینه که توی سختیا همیشه خدارو یادمون بیاریم مطمئن باشید اگه از ته دل صداش کنید حتی با یه فریاد بیصدا بازم صداتونو خوب خوب میشنوه.یکی میگفت :خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به اندازه آرزوهایت گسترده میشودوبه اندازه اعتقاد تو کارگشاست،پس فقط اراده و آرزوکن و از خدا بخواه.او تورا یاری میدهد اما همیشه این تو باید باشی که بااراده و عملت ثابت میکنی که لایق دریافت کمک از سوی خداوندمهربون ،یاهمون رفیقی که هیچ وقت تنهات نمیذاره حتی اگه تو تنهاش بذاری،هستی.

خدا

آن حس زیباییست

که درتاریکی صحرا،زمانیکه هراس مرگ میدزدد سکوتم را

یکی مثل نسیم دشت میگوید:

کنارت هستم ای تنها و

دل آرام میگیرد.

 

 

 واین آغاز انسان بود.

از بهشت که بیرون آمد، دارایی اش فقط یک سیب بود. سیبی که به وسوسه آن را چیده بود و مکافات این وسوسه هبوط بود.

فرشته ها گفتند: تو بی بهشت می میری. زمین جای تو نیست. زمین همه ظلم است و فساد.

انسان گفت: اما من به خودم ظلم کرده ام. زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین می خواهد، پس زمین از بهشت بهتر است.

خدا گفت: برو و بدان جاده ای که تو را دوباره به بهشت می رساند از زمین می گذرد؛ زمینی آکنده از شر و خیر، آکنده از حق و باطل، از خطا و از صواب؛ و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد، تو باز خواهی گشت، وگرنه...

و فرشته ها همه گریستند. اما انسان نرفت. انسان نمی توانست برود. انسان بر درگاه بهشت وامانده بود. می ترسید و مردد بود.

و آن وقت خدا چیزی به انسان داد. چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غبطه واداشت.

انسان دستهایش را گشود و خدا به اواختیارداد.

خدا گفت: حال انتخاب کن. زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شدی. برو و بهترین را برگزین که بهشت، پاداش به گزیدن توست.

عقل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد، تا تو بهترین را برگزینی. و آنگاه انسان زمین را انتخاب کرد. رنج و صبوری را. واین آغاز انسان بود

عرفان نظر آهاری.وبلاگ نفس عمیق.



  • ۸۸/۱۱/۰۸
  • مهم نیست

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی